در انتهای زمستان

و ابتدای بهار مرور می‌کنمت‌!

تو را چو شاخه یک گل

نه خشک … تازه و سبز!

درست در صفحه‌ی خوب آرزوهای کتاب زندگی‌ام

دخیل می‌بندم

خدا کند که بدانی چقدر دلتنگم

خدا کند که ببینی چقدر دلگیرم

در این مسیر بلند چه فرصت خوبی‌ست

دوباره رد شدنت

چه عیدی خوبی‌ست

دوباره آمدنت !

کاش خدا سه چیز را نمی آفرید غرور،دروغ،عشق
تا هیچ گاه کسی از سر غرور به دروغ دم از عشق نزند

اسلحه ات را غلاف کن!
و پرچمت را
بر فراز دهلیزهای قلبم
فرو کن
تو پیش از آغاز این جنگ،
مرا فتح کرده ای

مثل این که این دل آدم بشو نیست

با لبخندت خر می شود

و با دوریت سگ

برای تو و خویش

چشمانی آرزو می کنم

که چراغ ها و نشانه ها را در ظلمات مان ببیند

غیر ممکن است دو بار پای خود را در یک آب روان فروبریم
هراسیلتوس

وقــتی کـنارمی جـای هـیچ شـتابی نـیست . .
مقـصد همین حـضور مـن و تـوست . . .

“امروز سوار تاکسی شدم انگار نشستم تو پلوپز”

:|

“مهربانی”
مهمترین اصل “انسانیت”است
اگر کسی از من کمکی بخواهد
یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم !

نتیجه زندگی ، چیزهایی نیست که جمع میکنیم بلکه
قلبهایی است که جذب میکنیم

من دلم گرم تو بود
تو سرت گرم دلم

توی کافه…
اشک من…
شوق رقیبم
بُهت تو
غم نخور من می روم بیرون…تو چایت را بنوش!

“مهربانی”
مهمترین اصل “انسانیت”است
اگر کسی از من کمکی بخواهد
یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم !

محو تو گشته ام و از خویش بیخبرم
دیگر از آن که بدم هیچ نیابند اثرم

گفته بودی پاییز که تمام شود

به سراغ رویاهایم می آیی

تا دلت را پیشکش عاشقانه هایم کنی

من جوجه هایم را شمرده ام

ببین …  تو نیامدی

خدایا به من عشق بده تا شوهرم رو درک
کنم، صبر بده تا اون رو بپذیرم ، اما قدرت
نده که می زنم لهش میکنم

بگذارسرنوشت هر راهی را که میخواهد برود

راه ما جداست

ابرها هم هرچه میخواهند ببارند

چتر ما خداست

بابا آفتاب گرفتن مال این اروپاییای آفتاب ندیده اس که رنگ پوستشون شیربرنجیه؛

شمایی که یه پرده از بادمجون روشن تری دیگه آفتاب گرفتنت چیه؟!!